خلاصه کتاب ضرورتگرایی
[ad_1]
«دلیل» بزرگ
ما اغلب احساس میکنیم که بیش از حد کار میکنیم، بینهایت خسته هستیم و همیشه مشغولیم، اما بهرهوری کمی داریم. معنی ضرورتگرایی این است که انرژی خود را فقط بر موارد مهم ضروری متمرکز کنیم تا کارهای درستی را انجام دهیم که واقعا اهمیت دارند.
ضرورتگرایی چیست؟
ضرورتگرایی تعیین مدام حوزههایی است که میتوانیم بیشترین ارزش را در آنها ایجاد کنیم و بعد روشهایی برای اقدام بیدردسر در آن حوزهها پیدا کنیم.
امروزه بیش از هر زمان دیگری گزینههای متعدد در دسترس داریم. این گزینههای متنوع همراه با ارتباطات بیشتر، فشار اجتماع و این افسانه که میتوانیم همه چیز را همزمان در اختیار داشته باشیم، باعث بیتوجهی به ضرورتگرایی شده است. مردم «نه» گفتن را سخت میدانند و مدام به همه حوزهها سرک میکشند، اما کارهایشان جدی و عمیق نیست.
هم افراد و هم سازمانها در پارادوکس موفقیت گرفتار شدهاند. آنها کارشان را با هدفی شفاف شروع میکنند که منجر به موفقیت میشود، اما پس از اینکه موفقیت گزینهها و فرصتهای جدیدی پیش رویشان گستراند، حواسشان پرت میشود و اولویتهای اصلی و شاخصهای کلیدی موفقیت را فراموش میکنند.
ذهنیت ضرورتگرا
ضرورتگرایی شامل 3 بخش مختلف است:
1. انتخاب. همیشه نمیتوانیم گزینههایی که پیش رویمان قرار میگیرد را خودمان انتخاب کنیم، اما همیشه میتوانیم انتخابهایمان و نوع استفاده از وقت و انرژیمان را کنترل کنیم. واژههایی مثل «من باید…» را کنار بگذارید، زیرا شما را در شرایط بیدفاع و واکنشی قرار میدهد. از واژگانی مثل «انتخابم این است که…» استفاده کنید تا یادتان بماند که همیشه میتوانید نوع واکنش به شرایط مختلف را خودتان انتخاب کنید.
2. تشخیص. ما در محاصره شلوغیهایی هستیم که حواسمان را پرت و ما را گیج میکند. فکر نکنید همه کارها مهم هستند. یاد بگیرید که چند کار مهم را از بقیه تشخیص دهید؛ یعنی کارهایی که در میان انبوه موارد غیرضروری، واقعا ضروری هستند.
3. معادلهسازی. معادلهها حقیقت زندگی هستند. میتوانید هر کاری را انجام دهید، نه همه کارها را.
تبدیل شدن به یک فرد ضرورتگرا: مدل 3 بخشی
ضرورتگرایی 3 بخش کلیدی دارد: اکتشاف، حذف و اجرا. این 3 بخش در یک چرخه خودکار با هم تعامل دارند.
1. اکتشاف: تعیین چند کار ضروری
ضرورتگراها نسبت به غیرضرورتگراها گزینههای بیشتری را بررسی میکنند، اما به اغلب آنها واکنش نشان نمیدهند. فضایی برای تفکر، گوش دادن، مشاهده، بازی، استراحت و اکتشاف ایجاد کنید که هدف آن تعیین کارها/تلاشهایی است که بیشترین کمک را در دستیابی به هدف میکنند.
فرار
امروزه، افراد بسیار پرمشغله هستند و فرصت کمی برای تفکر دارند. اگر میخواهید زمان و مکانی برای فرار از روزمرگیها، کشف زندگی، تفکر درباره موارد ضروری و ارزیابی گزینههای موجود ایجاد کنید، به تلاش هدفمند نیاز دارید. فضایی ایدهآل پیدا کنید که بتوانید در آن تمرکز و ایدهپردازی کنید. همیشه وقتی را به مطالعه، گسترده کردن دیدگاهها، کشف ایدههای جدید و به چالش کشیدن فرضیات اختصاص دهید.
نگاه عمیق
خبرنگاران بزرگ فقط به گزارشها اکتفا نمیکنند، بلکه عمیقتر کنکاش میکنند تا موارد ارزشمند برای مردم را پیدا کنند. به همین ترتیب، شما هم اگر میخواهید در همه جنبههای زندگی به بینش صحیح برسید، باید به عمق نگاه کنید و از سطح پایینتر بروید تا حقایق پنهان را پیدا کنید، قطعات جدا را به هم ربط دهید و در نهایت تصویر بزرگتر را ببینید.
بازی
هر کاری که برای لذت انجام میدهید، یک منبع مهم تحریک مغز و تخیل است.
خواب
شما دارایی فوقالعادهای برای شرکتتان هستید و میتوانید کمک چشمگیری به دیگران بکنید، اما اول باید ذهن، جسم و روان سالمی داشته باشید. خواب سرمایهگذاری مهمی است که عملکردتان را در شرایط بهینه نگه میدارد. به کارهایتان سرعت ببخشید و خودتان را از نو شارژ کنید تا هرگز خسته و درمانده نشوید.
انتخاب کنید
وقتی فرصتی از راه میرسد، میترسید اگر «نه» بگویید آن فرصت را از دست بدهید. بااینحال، اگر هر فرصتی را هم بپذیرید، گیج و سردرگم میشوید. سعی کنید معیار خاصی برای تصمیمگیری داشته باشید و بر اساس آن ایدهآلترین گزینهها را انتخاب کنید.
2. حذف: موارد بیاهمیت را کنار بگذارید
پس از تعیین چند کار ضروری از میان انبوه کارهای غیرضروری، باید موارد غیرضروری را از زندگیتان هم حذف کنید.
شفافسازی
برای حذف فعالیتهایی که با هدفتان همسو نیستند، ابتدا باید هدفتان را بشناسید.
شجاعت
«نه» گفتن، در برابر فشارهای اجتماعی ایستادن و غلبه بر ترس از دست دادن فرصتها یا ناامید کردن دیگران، شجاعت میخواهد.
بیتعهدی
ما تمایل به ادامه بعضی کارها داریم، زیرا همیشه آنها را انجام دادهایم یا قبلا در آنها سرمایهگذاری کردهایم یا در آنها غرق شدهایم.
ویرایش
مثل یک ویراستار عمل کنید و مدام موارد نامرتبط و بیاهمیتی را حذف کنید که چیزی به نتیجه فوقالعاده نهایی اضافه نمیکنند.
تعیین محدودهها
فناوری بهوضوح مرزهای بین کار و زندگی خانوادگی را محو کرده است و معمولا از کارمندان انتظار میرود که بعد از ساعات کاری و حتی در تعطیلات آخر هفته هم به ایمیلها و پیامکها پاسخ بدهند. همچنین شاید با افرادی برخورد کنیم که وارد حریم خصوصی ما میشوند، ما را مقصر مشکلاتشان میدانند یا سعی میکنند برای رسیدن به موفقیت از ما سوءاستفاده کنند. برای حمایت از کارهای ضروری، باید برای خودتان مرز تعیین کنید. خیلی مهم است که مرزها و محدودههای خود را بشناسید و محکم از آنها دفاع کنید. اگر مدام برای مواردی استثنا قائل شوید، این استثناها بهتدریج بیشتر و بیشتر میشوند و ناگهان به خودتان میآیید و میبینید که فقط بر اساس اصول و شرایط دیگران زندگی میکنید. وقتی مشغول حل مشکلات دیگران میشوید، تمرکزتان به هم میریزد و دیگران هم نمیتوانند خودشان کنترل زندگیشان را به دست بگیرند.
3. اجرا: محدودیتها را از میان بردارید و اجرا را راحت کنید
افرادی که ضرورتگرا نیستند، وقت/تلاش خود را صرف اجرا میکنند، اما ضرورتگراها وقت/تلاش خود را صرف یافتن روشهایی برای انجام کارها به راحتترین روش میکنند.
تعادلسازها
نمیتوانیم رویدادهای آینده را پیشبینی کنیم. فقط میتوانیم انتظار موارد غیرمنتظره را داشته باشیم و یک تعادلساز طراحی کنیم که مانع ایجاد آسیب شود.
کاستن
اضافه کردن منابع لزوما نتایج شما را بهتر نمیکند. باید محدودیتهایی را پیدا کنید که روند کارتان را کند میکنند.
پیشرفت
برای رسیدن به نتایج عالی، به ایدههای درخشان نیازی ندارید و اصلا لازم نیست یکباره به چیزی برسید. اولویتهایی با بیشترین اثرگذاری را مشخص کنید، گامهای کوچک بردارید و هر پیروزی کوچکی را جشن بگیرید تا وقتی که به هدف بزرگتان برسید.
جریان مشخص کار
تحقیقات زیادی نشان داده که داشتن روتین مشخص کارهای سخت را نسبتا آسان میکند.
تمرکز
برای داشتن عملکرد عالی، باید همین حالا و آگاهانه بر مهمترین موارد تمرکز کنید.
ضرورتگرا باشید
ضرورتگرایی در راس همه کارهای زندگی نیست، بلکه باید آن را به بخش مهمی از شخصیت و روش زندگیتان تبدیل کنید.
دانلود اینفوگرافیک کتاب ضرورتگرایی
دانلود اینفوگرافیک کتاب ضرورتگرایی
نوشته خلاصه کتاب ضرورتگرایی اولین بار در مدیر سبز پدیدار شد.
[ad_2]
منبع: modiresabz.com